۳۲۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۶۲

در عشق ز تیغ و سر نیندیشم
در کوی تو از خطر نیندیشم

در دست تو چون به دستخون ماندم
از شش در تو گذر نیندیشم

پروانهٔ عشقم اوفتان خیزان
کز آتش تیز پر نیندیشم

یک بوسه ز پایت آرزو دارم
جان تو که بیشتر نیندیشم

این آرزویم ببخش و جان بستان
تا آرزوی دگر نیندیشم

با دل گفتم که ترک جان کردی
دل گفت کز این قدر نیندیشم

گفتم که دلا ز جان نیندیشی
گفتا که حق است اگر نیندیشم

خاقانی‌وار بر سر کویت
سر برنهم و ز سر نیندیشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.