۳۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۲۰

ز خاک پاشی در دستخون فروماندیم
ز پاک‌بازی نقش فنا فرو خواندیم

به نعش عالم جیفه نماز برکردیم
به فرق گنبد فرتوت خاک بفشاندیم

همه حدیث شما تیغ بود و گردن ما
نه گردنیم که از حکم سربرافشاندیم

چراغ‌وار به کشتن نشسته بر سر نطع
به باد سرد چراغ زمانه بنشاندیم

به یک دو شب به سه چار اهل پنج شش ساعت
به هفت هشت حیل نه ده آرزو راندیم

به بیست سی غم و چل پنجه‌اند هان چون صید
به شصت واقعه هفتاد روز درماندیم

ز بس که تیغ زبان موی کرد خاقانی
تن چو موی به مویه ز تیغ برهاندیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.