۳۵۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۶

به یکی نامهٔ خودم دریاب
به دو انگشت کاغذم دریاب

به فراقی که سوزدم کشتی
به پیامی که سازدم دریاب

درد من بر طبیب عرض مکن
تو مسیح منی خودم دریاب

کارم از دست شد ز دست فراق
دست در دامنت زدم دریاب

من از خیره‌کش فراق هنوز
دیت وصل نستدم دریاب

الله الله که از عذاب سفر
به علی‌الله درآمدم دریاب

دردمندم ز نقل خانهٔ آب
به گلاب و طبرزدم دریاب

من که در یک دو نه سه چار یکی
بستهٔ ششدر آمدم دریاب

من که خاقانیم به دست عنا
چون خیال مشعبدم دریاب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.