۳۹۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷

بر سر کرشمه از دل خبری فرست ما را
به بهای جان از آن لب شکری فرست ما را

به غلامی تو ما را به جهان خبر برآمد
گرهی ز زلف کم کن، کمری فرست ما را

به بهانهٔ حدیثی بگشای لعل نوشین
به خراج هر دو عالم، گهری فرست ما را

به دو چشم تو که از جان اثری نماند با ما
ز نسیم جانفزایت، اثری فرست ما را

ز پی مصاف هجران که کمان کشید بر ما
ز وصال مردمی کن، حشری فرست ما را

مگذار کز جفایت دل گرم ما بسوزد
ز وفا مفرحی کن، قدری فرست ما را

به تو درگریخت خاقانی و دل فشاند بر تو
اگرش قبول کردی، خبری فرست ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.