۳۷۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶

به زبان چرب جانا بنواز جان ما را
به سلام خشک خوش کن دل ناتوان ما را

ز میان برآر دستی مگر از میانجی تو
به کران برد زمانه غم بی‌کران ما را

به دو چشم آهوی تو که به دولت تو گردون
همه عبده نویسد سگ پاسبان ما را

ز پی عماری تو چه روان کنیم مرکب
چو رکیب تو روان شد چه محل روان ما را

به سرا و مجلس خود مطلب نشانی ما
چو تو بر نشان کاری چه کنی نشان ما را

گلهٔ فراق گفتم که نه نیک رفت با
به کرشمه مهر برنه پس از این زبان ما را

به تو درگریخت خاقانی و جان فشاند بر تو
اگرش مزید خواهی بپذیر جان ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.