۳۵۰ بار خوانده شده

قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۶

چون فروماندی ز بد کردار خویش
پارسا گشتی کنون و نیک خو

آن مثل کز پیش گفتند، ای پسر،
من به شعر آرم کنون از بهر تو

گند پیری گفت که‌ش خوردی بریخت
«مر مرا نان تهی بود آرزو»
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۵
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.