۳۰۸ بار خوانده شده

قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴

این دهر باشگونه چو بستیزد
شیر ژیان به‌دام درآویزد

مرد دژ آگه آن بود و دانا
کز مکر او به وقت بپرهیزد

با آنک ازو جدا شود او فردا
امروز خود به طبع نیامیزد

زین زال دور باش که او دایم
چون گربه شوی جوید و برخیزد

از بهر چه دوی سپس جفتی
کو روز و شب همی ز تو بگریزد؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قصیدهٔ شمارهٔ ۸۳
گوهر بعدی:قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.