۵۶۸ بار خوانده شده

غزل ۳۷۳

سوی بزمت نگذرم از بس که خوارم کرده‌ای
تا نداند کس که چون بی اعتبارم کرده‌ای

چون بسوی کس توانم دید باز از انفعال
اینچنین کز روی مردم شرمسارم کرده‌ای

ناامیدم بیش از این مگذار خون من بریز
چون به لطف خویشتن امیدوارم کرده‌ای

تو همان یاری که با من داشتی صد التفات
کاین زمان با صد غم و اندوه یارم کرده‌ای

ای که می‌پرسی بدینسان کیستی زار و نزار
وحشیم من کاینچنین زار و نزارم کرده‌ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۷۲
گوهر بعدی:غزل ۳۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.