۳۲۲ بار خوانده شده

غزل ۳۶۰

با مدعی به صلح بدل گشت جنگ تو
ما را نوید باد ز زخم خدنگ تو

نقش فریب غیر پذیرفت همچو موم
چون نرم گشت آه دل همچو سنگ تو

با ما سبک عنان و به غیری گران رکاب
رشک آور است سخت شتاب و درنگ تو

قانون خود به چنگ مخالف کنم به ساز
چون نیست احتمال رهایی ز چنگ تو

ای تازه گل نه گرم جهان دیده‌ای نه سرد
نوعی نما که کم نشود آب و رنگ تو

بد نام عالمیم ز ما احتراز کن
برماست حفظ جانب ناموس و ننگ تو

وحشی نشین به خلوت خفاش کافتات
ناید به کنج کلبهٔ تاریک و تنگ تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۵۹
گوهر بعدی:غزل ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.