۴۴۵ بار خوانده شده

غزل ۳۰۱

از بهر چه در مجلس جانانه نباشم
گرد سر آن شمع چو پروانه نباشم

بیموجب از او رنجم و بیوجه کنم صلح
اینها نکنم عاشق دیوانه نباشم

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم

بیگانه شوم از تو که بیگانه پرستی
آزار کشم گر ز تو بیگانه نباشم

وحشی صفت از نرگس مخمور تو مستم
زانست که بی نعرهٔ مستانه نباشم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۰۰
گوهر بعدی:غزل ۳۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.