۳۴۶ بار خوانده شده

غزل ۲۷۷

دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم
هنوز وقت نیامد که بگذری ز گناهم

کرشمه‌ای که نکاهد ز حسن اگر بنوازی
به لطف گاه به گاه و نگاه ماه به ماهم

میان ما و تو سد گونه خشم شد همه بیجا
چنین مکن که مرا عیب می‌کنند و ترا هم

کدام ملک به توفان دهم کدام بسوزم
که فرق تا به قدم سیل اشک و شعلهٔ آهم

فتاده‌ام به رهت چشم و گوش گشته سراپا
بیا که گوش به آواز پا و چشم به راهم

مکن که عیب کنندت ز چون منی چو گریزی
که نیکنامی جاوید از برای تو خواهم

چو وحشی از چمن وصل رستم اول وآخر
سموم بادیهٔ هجر ، زرد کرد گیاهم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۷۶
گوهر بعدی:غزل ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.