۳۵۶ بار خوانده شده

غزل ۲۳۶

مغرور کسی به که درت جا نکند کس
وصلی که محالست تمنا نکند کس

نی یوسف مصری تو که در بیع کس آیی
بیعانهٔ جان چیست که سودا نکند کس

روشن نکند چشم کس این طرفه عزیزیست
همچشمی یعقوب و زلیخا نکند کس

مرغ دل ما کیست اگر دامگه اینست
سیمرغ به دام افتد و پروا نکند کس

آه این چه غرور است که سد کشته گر افتد
دزدیده هم از دور تماشا نکند کس

چندین سر بی جرم به دار است در آن کو
یک بار سر از ناز به بالا نکند کس

وحشی سبب ناز و تغافل همه حسن است
حسن ار نبود این همه اینها نکند کس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۳۵
گوهر بعدی:غزل ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.