۳۲۶ بار خوانده شده

غزل ۱۸۶

هیچکس چشم به سوی من بیمار نکرد
که به جان‌دادن من گریهٔ بسیار نکرد

که مرا در نظرآورد که از غایت ناز
چین بر ابرو نزد و روی به دیوار نکرد

هیچ سنگین دل بی‌رحم به غیر از تو نبود
که سرود غم من در دل او کار نکرد

روح آن کشتهٔ غم شاد که تا بود دمی
یار غم بود و شکایت ز غم یار نکرد

روز مردن ز تو وحشی گله‌ها داشت ولی
رفت از کار زبان وی و اظهار نکرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۸۵
گوهر بعدی:غزل ۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.