۳۶۲ بار خوانده شده

غزل ۱۷۷

کجا در بزم او جای چو من دیوانه‌ای باشد
مقام همچو من دیوانه ای ، ویرانه‌ای باشد

چو مجنون تازه سازم داستان عشق و رسوایی
که اینهم در میان مردمان افسانه‌ای باشد

من و شمعی که باشد قدر عاشق آنقدر پیشش
که چون خود را بسوزد کمتر از پروانه‌ای باشد

میان آشنایان هر چه می‌خواهی بکن با من
ولی خوارم مکن چندین اگر بیگانه‌ای باشد

مگو وحشی کجا می‌باشد ای سلطان مهرویان
کجا باشد مقامش گوشهٔ میخانه‌ای باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۷۶
گوهر بعدی:غزل ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.