۳۹۱ بار خوانده شده

غزل ۱۶۳

شکل مستانه و انکار شرابش نگرید
تا ندانند که مست است ، شتابش نگرید

آنکه گوید نزدم جام و زد آتش به دلم
چهره افروختن و میل کبابش نگرید

سد گل تازه شکفته‌ست ز گلزار رخش
گل گل افتاده برو از می نابش نگرید

تا نپرسیم از آن مست که کی می‌زده‌ای
چین بر ابرو زدن و ناز و عتابش نگرید

آنکه می‌گفت به وحشی که منم زاهد شهر
گو بیایید به میخانه ، خرابش نگرید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۶۲
گوهر بعدی:غزل ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.