۴۳۳ بار خوانده شده

غزل ۱۶۲

شهر، بیم است کزین حسن پرآشوب شود
اینقدر نیز نباید که کسی خوب شود

در زمینی که به این کوکبه شاهی گذرد
سر بسیار گدایان که لگد کوب شود

نشود هیچ کم از کوکبهٔ شاهی حسن
یوسف ار ملتفت سجدهٔ یعقوب شود

خاک بادا به سر آن مژهٔ گرد آلود
کش در آن کو نپسندند که جاروب شود

طلبش گر بکشند نیز مبارک طلبی‌ست
طالبی را که کسی مثل تو مطلوب شود

من خود این مطلب عالی ز خدا می‌طلبم
زین چه خوشتر که محب کشتهٔ محبوب شود

برو ای وحشی و بگذار صف آرایی صبر
شوق لشکر شکنی نیست که مغلوب شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۶۱
گوهر بعدی:غزل ۱۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.