۳۱۳ بار خوانده شده

غزل ۱۴۸

چندین عنایت از پی چندین جفا چه بود
تغییر طور خویش چرا مدعا چه بود

ما کشتهٔ جفا نه برای وفا شدیم
سد جان فدای خنجر تو خونبها چه بود

بی شکوه و شکایت ما ترک جور چیست
دیدی چه ناصواب ، بفرما خطا چه بود

طبع تو هیچ خاطر ما در میان ندید
منع جفا و جور ز بهر خدا چه بود

چینندت این هوس ز کجا ای نهال لطف
بر ما ثمر فشانی شاخ وفا چه بود

با این غرور حسن که سد نخل سربلند
از پا فکند ، نرمی او با گیا چه بود

وحشی نیاز و عجز تواش داشت بر وفا
خود کرده‌ای چنین به خودش جرم ما چه بود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۴۷
گوهر بعدی:غزل ۱۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.