۳۴۵ بار خوانده شده

غزل ۱۲۵

کی دیدمش که قصد دل زار من نکرد
ننشست با رقیبی و آزار من نکرد

یک شمه کار در فن ناز و کرشمه نیست
کز یک نگاه چشم تو در کار من نکرد

گفتم مرنج و گوش کن از من حکایتی
رنجش نمود و گوش به گفتار من نکرد

خندان نشست و شمع شبستان غیر شد
رحمی به گریه‌های شب تار من نکرد

وحشی نماند هیچ سیاست که هجر یار
با جان خسته و دل افکار من نکرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۲۴
گوهر بعدی:غزل ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.