۳۲۹ بار خوانده شده

غزل ۵۲

وداع جان و تنم استماع رفتن تست
مرو که گر بروی خون من به گردن تست

زمانه دامنت از دست ما برون مکناد
خدای را نروی دست ما و دامن تست

به کشوری که کس از دوستی نشان ندهد
مرو مرو که نه جای تو ، جای دشمن تست

نشین و بال برافشان که هر کجا مرغیست
وطن گذاشته ، در آرزوی گلشن تست

در آتشی ز فراقش فتاده‌ای وحشی
که هر زبانهٔ آن برق سد چو خرمن تست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۱
گوهر بعدی:غزل ۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.