۳۳۰ بار خوانده شده

غزل ۴۷

در دل همان محبت پیشینه باقی است
آن دوستی که بود در این سینه باقی است

باز آ و حسن جلوه ده و عرض ناز کن
کان دل که بود صاف چو آیینه باقی است

از ما فروتنی‌ست بکش تیغ انتقام
بر خاطر شریفت اگر کینه باقی است

نقدینه وفاست همان بر عیار خویش
قفلی که بود بر در گنجینه باقی است

وحشی اگر ز کسوت رندی دلت گرفت
زهد و صلاح و خرقهٔ پشمینه باقی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۶
گوهر بعدی:غزل ۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.