۳۳۹ بار خوانده شده

غزل ۲۵

ای سرخ گشته از تو به خون روی زرد ما
ما را ز درد کشته و غافل ز درد ما

از تیغ بی ملاحظهٔ آه ما بترس
اولیست اینکه کس نشود هم نبرد ما

در آه ما نهفته خزان و بهار حسن
تأثیرهاست با نفس گرم و سرد ما

رخش این چنین متاز که پیش از تو دیگری
کردست این چنین و ندیدست گرد ما

صد لعب بوالعجب شد و صد نقش بد نشست
تا ریختیم با تو، بد افتاد نرد ما

وحشی گرفت خاطر ما از حریم دیر
رفتیم تا کجاست دگر آبخورد ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۴
گوهر بعدی:غزل ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.