۶۲۲ بار خوانده شده

غزل ۲۴

از کاه ، کهربا بگریزد به بخت ما
خنجر به جای برگ برآرد درخت ما

الماس ریزه شد نمک سودهٔ حکیم
در زخم بستن جگر لخت لخت ما

با این همه خجالت و ذلت که می‌کشم
از هم فرو نریخت زهی روی سخت ما

زورق گران و لجه خطرناک و موج صعب
ای ناخدا نخست بینداز رخت ما

وحشی تو بودی و من و دل، شاه وقت خویش
آتش فکند شعلهٔ گلخن به تخت ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۳
گوهر بعدی:غزل ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.