۴۳۱ بار خوانده شده

غزل ۱۷

بر قول مدعی مکش ای فتنه‌گر مرا
گر می‌کشی بکش به گناه دگر مرا

پیشت به قدر غیر مرا اعتبار نیست
بی اعتبار کرده فلک این‌قَدَر مرا

شوقم چنان فزود که هرگه نهان شوی
باید دوید بر سر صد رهگذر مرا

برگردنم ز تیغ تو صد بار منت است
زیرا که وارهاند ز صد دردسر مرا

وحشی صفت ز عیب کسان دیده بسته‌ام
ای عیب جو برو که بس است این هنر مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۶
گوهر بعدی:غزل ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.