۳۶۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۱۰

روی چو ماه داری زلف سیاه داری
بر سرو ماه داری بر سر کلاه داری

خال تو بوسه خواهد لیکن هم از لب تو
هم بوسه جای داری هم بوسه خواه داری

زلف تو بر دلِ من، بندی نهاد محکم
گفتم که بند دارم، گفتا گناه داری

یکره بپرس جانا زان زلف مشکبویت
تا بر گلِ موّرب، چون خوابگاه داری؟

دل جایگاه دارد اندر میان آتش
تو در میان آن دل، چون جایگاه داری؟

مست ثنای عشقست در مجلست سنایی
گر هیچ عقل داری او را نگاه داری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.