۳۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۰۴

صنما آن خط مشکین که فراز آوردی
بر گل از غالیه گویی که طراز آوردی

گرچه خوبست به گرد رخ تو زلف دراز
خط بسی خوبتر از زلف دراز آوردی

گر نیازست رهی را به خط خوب تو باز
تو رهی را به خط خویش نیاز آوردی

قبله‌ای ساختی از غالیه بر سیم سپید
تا بدان قبله بتان را به نماز آوردی

پیش خلق از جهت شعبده و بلعجبی
نرگس بلعجب شعبده‌باز آوردی

چند گویی که دلت پیش تو باز آوردم
این سخن بیهده و هزل و مجاز آوردی

دلم افروخته بود از طرب و شادی و ناز
تو دلی سوختهٔ از گرم و گداز آوردی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.