۳۴۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۶۴

ای خواب ز چشم من برون شو
ای مهر درین دلم فزون شو

ای دیده تو خون ناب می‌ریز
ای قد کشیده سرنگون شو

آتش به صفات خویش در زن
از هستی خویشتن برون شو

زان سگ بچه‌ای به کتف برگیر
ناگاه به رستهٔ درون شو

میگیر درم قفا همی خور
با رندی و عیبها عیون شو

کر مسجد را همی نخوانی
با مهتر تونیان بتون شو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.