۳۶۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۳۵۱

ای شادی و غم ز صلح و جنگ تو
وی داد و ستد ز سیم و سنگ تو

ای آفت و راحت شب و روزم
چشم و دهن فراخ و تنگ تو

بر نافهٔ مشک و باغ گل دایم
حقد و حسدی ز بوی و رنگ تو

عذر تو اگر چه لنگ من پیوست
خرسند شدم به عذر لنگ تو

خون جگرم چو نافهٔ آهو
از حسرت خط مشک رنگ تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.