۳۵۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۹۴

جانا نخست ما را مرد مدام گردان
وانگه مدام در ده مست مدام گردان

بر ما چو از لطافت مل را حلال کردی
بر خصم ما ز غیرت گل را حرام گردان

دارالغرور ما را دارالسرور کردی
دارالملام ما را دارالسلام گردان

خامند و پخته مانا تو دو شراب داری
در خام پخته گردان در پخته خام گردان

ناهید زخمه‌زن را از لحنه سیر کردی
بهرام تیغ‌زن را از جام رام گردان

ما را به نام خود کن زان پس چنانکه خواهی
یا هوشیار دفتر یا مست جام گردان

اکنون که روی ما را از غم چو کاه کردی
از عکس روی می را بیجاده فام گردان

خواهی که نسر طایر پران به دامت افتد
از جزع دانه کردی از مشک دام گردان

گمنام کرد ما را یک جام بادهٔ تو
در ده دو جام دیگر ما را چو نام گردان

از ما و خدمت ما چیزی نخیزد ای جان
هم تو بنا نهادی هم تو تمام گردان

خواهی که گر سنایی گردد سمایی از عز
پیش غلام و دربان او را غلام گردان
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.