۳۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۹

ای ز خوبی مست هان هشیار باش
ور ز مستی خفته‌ای بیدار باش

از شراب شوق رویت عالمی
گشته مستانند هان هشیار باش

گر مه میخواره خوانندت رواست
می به شادی نوش و بی تیمار باش

خویشتن‌داری کن اندر کارها
خصم بر کارست هان بر کار باش

گاه بزم افروز عاشق سوز باش
گاه صاحب درد و دردی خوار باش

زینهاری دارم اندر گردنت
زینهار ای بت بران زنهار باش

چون ز خصمان خویشتن داری کنی
دستبردی بر جهان سالار باش

هم چنین از خویشتن داری مدام
تا توانی سر کش و عیار باش

بر در دیوار خود ایمن مباش
بر حذر هان از در و دیوار باش

کار تو باید که باشد بر نظام
کارهای عاشقان گو زار باش

گر سنایی از تو برخوردار نیست
تو ز بخت خویش برخوردار باش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.