۳۷۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۸

ای ز ما سیر آمده بدرود باش
ما نه خشنودیم تو خشنود باش

کشته ما را گر فراقت ای صنم
تو به خون کشتگان ماخوذ باش

غرقه در دریای هجران توام
دلبرا دریاب ما را زود باش

هجر تو بر ما زیانی‌ها نمود
تو به وصلت دیگران را سود باش

در فراقت کار ما از دست شد
گر نگیری دست ما بدرود باش

ای سنایی در شبستان غمش
گر چه همچون نار بودی دود باش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.