۳۵۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۹

روی تو ای دلفروز گر نه چو ماهست
زلف سیه زو چرا بدر دو تا هست

روی چو ماه تو گر چه مایهٔ نور است
موی سیاه تو گر چه اصل گناهست

شاه بتانی و عاشقانت سپاهند
ماه زمینی و آسمانت کلاهست

رسم چنانست که ماه راه نماید
چونکه ز ماه تو خلق گمشده راهست

موی سپیدم ز اشک سرخ چو خونست
روی امیدم ز رنج عشق سیاهست

حال تو ای ماه روی چیست که باری
دور ز روی تو حال بنده تباهست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.