۲۸۸ بار خوانده شده

گفتار یوسف همدان دربارهٔ صبر

یوسف همدان، امام روزگار
صاحب اسرار جهان، بینای کار

گفت چندانی که از بالا و پست
دیده ور می‌بنگرد در هرچ هست

هست یک یک ذره یعقوب دگر
یوسف گم کرده می‌پرسد خبر

درد باید در ره او انتظار
تا درین هر دو برآید روزگار

ور درین هر دو نیابی کار باز
سر مکش زنهار از این اسرار باز

در طلب صبری بباید مرد را
صبر خود کی باشد اهل درد را

صبر کن گر خواهی وگر نه، بسی
بوک جایی راه یابی از کسی

هچو آن طفلی که باشد در شکم
هم چنان با خود نشین با خود به هم

از درون خود مشو بیرون دمی
نانت اگر باید همی خور خون دمی

قوت آن طفل شکم خونست بس
وین همه سودا ز بیرونست بس

خون خورو در صبر بنشین مردوار
تا برآید کار تو از دست کار
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت مجنون که خاک می‌بیخت تا لیلی را بیابد
گوهر بعدی:گفتگوی شیخ ابوسعید مهنه با پیری روشن‌ضمیر دربارهٔ صبر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.