۲۴۴ بار خوانده شده

مناجات رابعه با خداوند

رابعه گفتی که ای دانای راز
دشمنان را کار دنیا می‌بساز

دوستان را آخرت ده بردوام
زانک من زین کار آزادم مدام

گر ز دنیا و آخرت مفلس شوم
کم غمم گر یک دمت مونس شوم

بس بود این مفلسی از تو مرا
زانک دایم تو بسی از تو مرا

گر بسوی هر دو عالم بنگرم
یا به جز تو هیچ خواهم، کافرم

هرکرا او هست، کل او را بود
هفت دریا زیر پل او را بود

هرچ بود و هست و خواهد بود نیز
مثل دارد، جز خداوند عزیز

هرچ را جویی جزو یابی نظیر
اوست دایم بی‌نظیر وناگزیر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:نارضا بودن ایاز از اینکه محمود سلطنت را به او داد
گوهر بعدی:خطاب خالق با داود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.