۳۰۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۳۳

ای گرد قمر خطی کشیده
دل در خط تو ز جان بریده

هم زلف تو توبه‌ها شکسته
هم خط تو پرده‌ها دریده

مشکی که بر خط تو گردی است
در گرد خط تو نارسیده

خط تو هزار بیش دارد
چون مشک خطا درم خریده

بر هیچ ورق ندیده خطی
خوشتر ز خط تو هیچ دیده

سر بر خط تو نهاده طوطی
سر سبزی خط تو گزیده

کس گرد قمر نشان نداده است
از قیر چنین خطی دمیده

تا دید دلم خط خوش تو
یک لحظه نماند آرمیده

چون خواست کشید پای از خط
وز خط تو خواست شد رمیده

در قیر خطت گرفت پایش
زان می‌آید به سر دویده

سر به سر خط تو نهاده عطار
وز خط دو کون سر کشیده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.