۳۲۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۰۴

در کنج اعتکاف دلی بردبار کو
بر گنج عشق جان کسی کامگار کو

اندر میان صفه‌نشینان خانقاه
یک صوفی محقق پرهیزگار کو

در پیشگاه مسجد و در کنج صومعه
یک پیر کار دیده و یک مرد کار کو

در حلقهٔ سماع که دریای حالت است
بر آتش سماع دلی بی‌قرار کو

در رقص و در سماع ز هستی فنا شده
اندر هوای دوست دلی ذره‌وار کو

خالص برای لله ازین ژنده جامگان
بی زرق و بی نفاق یکی خرقه‌دار کو

مردان مرد و راه‌نمایان روزگار
زین پیش بوده‌اند درین روزگار کو

در وادی محبت و صحرای معرفت
مردی تمام پاک رو و اختیار کو

اندر صف مجاهده یک تن ز سروران
بر مرکب توکل و تقوی سوار کو

سرگشته مانده‌ایم درین راه بی کران
وز سابقان پیشرو آخر غبار کو

عطار سوی گوهر آن بحر موج زن
جز در درون سینه تورا رهگذار کو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.