۳۱۱ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۹۲

چون نیست کسی مرا به جای تو
ترک همه گفتم از برای تو

نور دل من ز عکس روی توست
تاج سر من ز خاک پای تو

خوش خوش بربود جان شیرینم
شیرینی لعل جانفزای تو

برد از سر دلبری دل مستم
مخموری چشم دلربای تو

خون دل من بریختی یعنی
یک بوسه بس است خونبهای تو

نی نی که مرا دریع می‌آید
آن بوسه تورا به ناسزای تو

از جور چو من کسی چه برخیزد
عطار ندید کس به جای تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.