۳۳۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۲۴

ما چو بی‌ماییم از ما ایمنیم
از تولا و تبرا ایمنیم

از تفاخر همچو گردون فارغیم
وز تغیر همچو دریا ایمنیم

چون گذر کردیم از بالا و پست
هم ز پستی هم ز بالا ایمنیم

چون نه نادان و نه دانا مانده‌ایم
هم ز نادان هم ز دانا ایمنیم

چون زبان از نیک و بد دربسته‌ایم
هم ز شنوا هم ز گویا ایمنیم

چون قرار کار ما رفتست دی
لاجرم ز امروز و فردا ایمنیم

نام و ننگ ما در اقصای جهان
گر نهان شد ور هویدا ایمنیم

روز و شب بی راه می‌جوییم راه
زانکه از ناایمنی ما ایمنیم

چون سر عطار گوی راه شد
از سریر لاف و سودا ایمنیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.