۴۰۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۲۰

ما گبر قدیم نامسلمانیم
نام‌آور کفر و ننگ ایمانیم

گه محرم کم زن خراباتیم
گه همدم جاثلیق رهبانیم

شیطان چو به ما رسد کله بنهد
کز وسوسه اوستاد شیطانیم

زان مرد نه‌ایم کز کسی ترسیم
سر پای برهنگان دو جهانیم

درمانده‌ایم و راه بس دور است
ما راه به کار خود نمی‌دانیم

ما چاره به کار خویش چون سازیم
چو جمله به کار خویش حیرانیم

کی باشد و کی بود که ناگاهی
این پرده ز کار خویش بدرانیم

هر پرده که بعد از آن پدید آید
از آتش معرفت بسوزانیم

زآنجا که درآمدیم از اول
جان را سوی آن کمال برسانیم

عطار شکسته را به یک دفعت
از پردهٔ هر دو کون برهانیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.