۳۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۴۵۴

ای زلف تو شبی خوش وانگه به روز حاصل
خورشید را ز رشکت صد گونه سوز حاصل

هر تابش مهت را مهری هزار در سر
هر تیر ترکشت را صد کینه توز حاصل

ماهی در درجت هر یک چو روز روشن
ماهی که دید او را سی و دو روز حاصل

روی تو بود روزی خطت گرفت نیمی
ملکی ز خطت آمد در نیمروز حاصل

ملکی که هیچ سلطان حاصل ندید خود را
کردی به چشم زخمی تو دلفروز حاصل

وان راستی که کس را هرگز نشد مسلم
زلف تو کرده آن را پیوسته کو ز حاصل

پرده دریدن تو پیوند کی پذیرد
عطار را گر آید صد پرده دوز حاصل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.