۳۴۵ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۲۸

چون ز مرغ سحر فغان برخاست
ناله از طاق آسمان برخاست

صبح چون دردمید از پس کوه
آتشی از همه جهان برخاست

عنبر شب چو سوخت زآتش صبح
بوی عنبر ز گلستان برخاست

سپر آفتاب تیغ کشید
قلم عافیت ز جان برخاست

ساقی از در درآمد و بنشست
صد قیامت به یک زمان برخاست

کس چه داند که چون شراب بخورد
شور چون از شکرستان برخاست

زآرزوی سماع و شاهد و می
از همه عاشقان فغان برخاست

باده ناخورده مست شد عطار
سوی مدح خدایگان برخاست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.