۳۵۱ بار خوانده شده

ایضا

رضینا من وصالک بالوعود
علی ما انت ناسیة العهود

ترکت مدامعی طوفان نوح
و نار جوانحی ذات الوقود

صرمت حبال میثاقی صدودا
وألزمهن کالحبل الورید

نفرت تجانبا فاصفر وردی
فعودی ربما یخضر عودی

متی امتت کوس الشوق یغنی
انین الوجد من نغمات عود

و اصبح نوم اجفانی شریدا
لعلک ای ملیحة ان ترودی

الیس اصدر انعم من حریر؟
فکیف القلب اصلب من حدید

و کم تنحل عقدة سلک دمعی
لربات الاساور والعقود

اکاد اطیرفی الجو اشتیاقا
اذا ما اهتز بانات القدود

لقد فتنتنی بسواد شعر
و حمرة عارض و بیاض جید

و أسفرت البراقع عن خدود
اقول تحمرت بدم الکبود

و غربیب العقائص مرسلات
یطلن کلیلة الدنف الوحید

غدائر کالصوالج لاویات
قد التفت علی اکر النهود

لیالی بعدهن مساء موت
و یوم وصالهن صباح عید

الا انی شغفت بهن حقا
و کیف الحق استر بالجحود

و لو انکرت ما بی لیس یخفی
تغیر ظاهری ادنی شهودی

تشابه بالقیامة س حالی
و الا لم تکن شهدت جلودی

لقد حملت صروف الدهر عزمی
علی جوب القفار و قطع بید

نهضت اسیر فی الدنیا انطلاقا
فاوثقنی المودة بالقیود

و لا زمنی لزام الصبر حتی
سعدت بطلعة الملک السعید

من استحمی بجاه جلیل قدر
لقد اوی الی رکن شدید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فی الغزل
گوهر بعدی:ایضا فی الغزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.