۲۹۱ بار خوانده شده

فی الغزل

تعذر صمت الواجدین فصاحوا
و من صاح وجدا ما علیه جناح

اسروا حدیث العشق ما امکن التقی
و ان غلب الشوق الشدید فباحوا

سری طیف من یجلو بطلعته الدجی
و سائر لیل المقبلین صباح

یطاف علیهم والخلیون نوم
و یسقون من کأس المدامع راح

سمحت بدنیائی و دینی و مهجتی
و نفسی و عقلی و السماح رباح

واقبح ما کان المکاره والاذی
اذا کان من عندالملاح ملاح

و لو لم یکن سمع المعانی لبعضنا
سماع الاغانی زخرف و مزاح

اصیح اشتیاقا کلما ذکرالحمی
و غایة جهد المستهام صیاح

ولابد من حی الحبیب زیارة
و ان رکزت بین الخیام رماح

هنالک دائی فرحتی، و منیتی
حیاتی، و موت الطالبین نجاح

یقولون لثم الغانیات محرم
اسفک دماء العاشقین مباح؟

الا انما السعدی مشتاق اهله
تشوق طیر، لم یطعه جناح
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:یمدح السعید فخرالدین المنجم
گوهر بعدی:ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.