۳۴۱ بار خوانده شده

رباعی شمارهٔ ۳۹

بوی بغلت می‌رود از پارس به کیش
همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش

و استاد تو را از بغل گنده خویش
بوی تو چو مشک و زعفران باشد پیش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:رباعی شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:رباعی شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.