۳۹۹ بار خوانده شده

غزل ۳۱

از صومعه رختم به خرابات برآرید
گرد از من و سجادهٔ طامات برآرید

تا خلوتیان سحر از خواب درآیند
مستان صبوحی به مناجات برآرید

آنان که ریاضت کش و سجاده نشینند
گو همچو ملک سر به سماوات برآرید

در باغ امل شاخ عبادت بنشانید
وز بحر عمل در مکافات برآرید

رو ملک دو عالم به می یکشبه بفروش
گو زهد چهل ساله به هیهات برآرید

تا گرد ریا گم شود از دامن سعدی
رختش همه در آب خرابات برآرید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۰
گوهر بعدی:غزل ۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.