۸۳۵ بار خوانده شده

گفتار اندر گردش روزگار

تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت
که فردا نگیرد خدا بر تو سخت

گر از پا درآید، نماند اسیر
که افتادگان را بود دستگیر

به آزار فرمان مده بر رهی
که باشد که افتد به فرماندهی

چو تمکین و جاهت بود بر دوام
مکن زور بر ضعف درویش و عام

که افتد که با جاه و تمکین شود
چو بیدق که ناگاه فرزین شود

نصیحت شنو مردم دور بین
نپاشند در هیچ دل تخم کین

خداوند خرمن زیان می‌کند
که بر خوشه چین سرگران می‌کند

نترسد که نعمت به مسکین دهند
وزان بار غم بر دل این نهند؟

بسا زرومندا که افتاد سخت
بس افتاده را یاوری کرد بخت

دل زیر دستان نباید شکست
مبادا که روزی شوی زیر دست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت
گوهر بعدی:حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.