۱۰۵۶ بار خوانده شده

گفتار اندر نکوکاری و بد کاری و عاقبت آنها

نکوکار مردم نباشد بدش
نورزد کسی بد که نیک افتدش

شر انگیز هم در سر شر رود
چو کژدم که با خانه کمتر رود

اگر نفع کس در نهاد تو نیست
چنین جوهر و سنگ خارا یکی است

غلط گفتم ای یار شایسته خوی
که نفع است در آهن و سنگ و روی

چنین آدمی مرده به ننگ را
که بروی فضیلت بود سنگ را

نه هر آدمی زاده از دد به است
که دد ز آدمی زادهٔ بد به است

به است از دد انسان صاحب خرد
نه انسان که در مردم افتد چو دد

چو انسان نداند به جز خورد و خواب
کدامش فضیلت بود بر دواب؟

سوار نگون بخت بی راه رو
پیاده برد زو به رفتن گرو

کسی دانهٔ نیکمردی نکاشت
کز او خرمن کام دل برنداشت

نه هرگز شنیدیم در عمر خویش
که بدمرد را نیکی آمد به پیش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت عابد و استخوان پوسیده
گوهر بعدی:حکایت شحنه مردم آزار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.