بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۸۲
راحت‌ کجاست گر دلت‌ از خویش رسته نیست
مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۶۴
در سایه تو چو یافتم جای نشست
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۸۳۸
گر شبی سوی من خسته دل افتد رایش
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۵
دایم ز دلم نوای ماتم خیزد
جمال‌الدین عبدالرزاق : مقطعات
شمارهٔ ۱۲ - تکذیب حاسدان
بخدائی که رازهای ضمیر
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۳
بشکفد پروانه چون در انجمن بیند مرا
ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹
ز من معزول شد سلطان شیطان
غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۴۹ - پیدا کردن آن که سوال بی ضرورت حرام است
بدان که رسول (ص) گفت، «سوال از فواحش است و فواحش به جز به ضرورت حلال نشود». و سبب آن که از فواحش است آن است که در آن سه کار بد است: یکی آن که اظهار درویشی شکایت است از حق تعالی و اگر غلام کسی از دیگری چیزی بستاند یا خواهد در خواجه طعن کرده است و کفارت این آن است که جز به ضرورت نگوید و بر سبیل شکایت نگوید. دیگر آن که خود را خوار کرده باشدو نیست مومن را که خویشتن را جز پیش حق تعالی خوار کند و خلاص از این بدان یابد که تا تواند سوال بر دوستی و خویشاوندی و فراخ دلی و کسی کند که به چشم حقارت به وی ننگرد و پیش وی ذلیل نشود. و چون نتواند جز به ضرورت نگوید.
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۱۸
ای رفته دور از برما چون نیامدی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۶۴
عشق است قدح وز قدحش خوشحالم
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
غزل مرادف
هرکه او یار محترم دارد
نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۴
گل آمد و لعلم ز دل سنگ برآورد
خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۱۵
گفتی از شاهان تو را دل فارغ است
فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷
عشق شوقی در نهاد ما نهاد
رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره‏
۳۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند کُتِبَ عَلَیْکُمُ نبشته آمد بر شما الصِّیامُ روزه داشتن کَما کُتِبَ همچنانک نبشته آمده بود عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ برایشان که پیش از شما بودند لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ تا مگر شما باز پرهیزیده آئید.
عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۹۹
سه چیز را بگرفتند از سه چیز همه
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۲۹۸
گر خاک وجودم زپس مرگ ببیزند
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۳۶
مرا عقیق تو باید شکر چه سود کند؟
سراج قمری : قصاید
شمارهٔ ۱۵
هنوز آب‌صفت پای‌بستهٔ لایی
وحدت کرمانشاهی : غزلیات
غزل شماره 25
چو پوست تخت من است و کلاه پشمین تاج