مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۸۹
ای پاک رو چون جام جم، وزعشق آن مه متهم
وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۳۶۶
لاله‌اش از سیلیت نیلوفری شد آه آه
مولوی : ترجیعات
بیست و نهم
با شیر رو به شانگی آوردمان دیوانگی
عطار نیشابوری : باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه
شمارهٔ ۱۷
نه عقل، بدان حضرت جاوید رسد
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷۸
خاقانی را غم نو و درد کهن
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۱۴
یا مالک ذمة الزمان
همام تبریزی : مفردات
شمارهٔ ۳۸
ای دل من نگین تو مهر تو مهر آن نگین
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۸۵
ای ز صد گلبرگ نازکتر تنت
زرتشت : وندیدا
فرگرد هشتم
بخش یکم 1 اگر سگی یا آدمی در خانه ای چوبین یا کلبه ای جگن پوش بمیرد ، مزداپرستان چه باید بکنند؟ 2 اهوره مزدا پاسخ داد : آنان باید به جست و جوی دخمه ای برآیند . آنان باید همه ی گرداگردخود را در پی یافتن دخمه ای جست و جو کنند . اگر بردن مرده از خانه برای ایشان اسان تر از جابجا شدن باشد ، باید مرده را از خانه بیرون برند و خانه را بگذارند برپا بماند و آن رابا اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری ، خوشبو کنند . 3 اگر جا به جا شدن از آن خانه آسان تر از بیرون بردن مرده باشد ، بایداز ان خانه دور شود و مرده رابگذارند در همان جا بماند و خانه او را با اورواسنی یا وهو ـ گون یا وهو ـ کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هرگیاه خوشبوی دیگری خوشبو کنند . بخش دوم 4 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر در خانه ی مزداپرستان ناگهان سگی یا آدمی بمیرد و در همان هنگام باران یا برف ببارد یا باد بوزد یا تاریکی در کار فرا رسیدن باشد ( هنگامی که گله ها و مردمان راه خویش را گم می کنند ) مزداپرستان چه باید بکنند ؟ 5-7 ................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 17-15 فر 3 و بندهای 48-46 فر 5) 8 آنان باید در آنجا گوری بکنند ( اگر زمین سخت باشد ، به گودی نیم گام و اگر نرم باشد به گودی نیمی از بالای آدمی ) و بر کف آن گور ، خاکستر یا تپاله ی گاو بریزند و سر ان رابا تکّه ای آجر یا سنگ یا کلوخ بپوشانند . 9 آنان باید مردار را دو شب یاسه شب یا یک ماه در آن جا بگذارند تا هنگامی که پرندگان به پرواز در آیند و گیاهان بویند و سیلابها روان شوند و باد ، آبهای روی زمین را بخشکاند . 10 هنگامی که پرندگان به پرواز درآمدند و گیاهان روییدند وسیلابها روان شدند و باد ، آبهای روی زمین را خشکاند ، مزداپرستان باید شکافی در دیوار خانه پدید آورند و دو مرد چیره دست و نیرومند را فرا خوانند وآنان باید جامه های خویش را از تن بدر آورند و مردار را برگیرند و به ساختمانی که از سنگ و ساروج و خاک ساخه شده است در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردارخوار هستند ، ببرند . 11 پس از آن ، نسو کشان در سه گامی مرده بنشیند و آنگاه موبد رو به مزداپرستان چنین بانگ برآورد : ای مزداپرستان ! بدین جا پیشاب بیاورید تا نسو کشان گیسو وتن خویش را بدان بشویند . 12 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! پیشابی که نسو کشان باید گیسو وتن خویش را بدان بشویند ، کدام است ؟ پیشاب گوسفند یا گاو نر؟ پیشاب مرد یا زن ؟ 13 اهوره مزدا پاسخ داد : پیشاب گوسفند یا گاو نر، اما نه پیشاب مرد و نه پیشاب زن ، مگر آن که مرد یا زن ، نزدیکترین خویشاوند مرده باشند . مزداپرستان باید پیشاب آماده کنند تا نسو کشان گیسو و تن خویش را بدان بشویند بخش سوم 14 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! آیا گله های گوسفدان و گاوان و گروه های مردان و زنان و آتش ـ پسر اهوره مزدا و دسته های برسم ویژه ی آیین و مردم اشون می توانند بار دیگر از راهی که مردار سگان و مردمان از آن برده شده است بگذرند ؟ 15 اهوره مزدا پاسخ داد : نه گله های گوسفندان و گاوان ، نه گروههای مردان وزنان ، نه آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ نه دسته های برسم ویژه آیین و نه مردم اشون می توانند از آن اه بگذرند . 16 شما باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را سه بار از درازای آن راه بگذرانید . هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود، دروج نسو به پیکر مگسی وزوز کنان با زانوان از پیش و دم از پس برآمده ، همه تن آلوده ب لایش ها ، همچون پلیدترین خرفستران به سرزمینهای اپاختر ، واپس می گریزد . 17 هرگاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوشی را شش بار از درازای آن راه بگذرانید . هنگامی که سک زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج سو به پیکر مگسی ...............................................................................( دنباله جمله مانند بند 16 است ) 18 هر گاه سگ با بیزاری از آن راه بگذرد ، باید سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش را نهبار از درازای آن راه بگذرانید . هنگامی که سگ زرد چهار چشم یا سگ سفید زرد گوش بدان جا آورده شود ، دروج نسو به پیکر مگسی .............................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 است ) 19 باید موبدی پیشاپیش از درازای آن راه بگذرد و این پیروزمندترین و چاره بخش ترین باژ را از بر خواند : « یثه آهو و یریو » 20 .............................................................................................................................................................................................................(گاه . یس . 46 بند 7 و یس . 44 بند 16) 21 ای مزدا ! ای سپندارمد! ما را زا کین توزی دشمنان نگاه دارید . ای دروج دیو خوی ! نابود شو . ای دیو زادگان ! ابود شوید . ای دروج ! دور شو وبمیر. ای دروج ! از این جا بگریز و دور شو . به سرزمین های اپاختر دور شو و بمیر. مباد که تو جهان استومند سپند مینو را نابودکنی . 22 پس آنگاه مزداپرستان می توانند گوسفندو گاو و مرد و زن و آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ و دسته های برسم ویژه آیین و مردم اشون را از آن راه بگذرانند . از آن پس مزداپرستان می توانند در آ ن خانه ، خوراک گوشتی و شراب داشته باشند . آن خانه پاک می شود و همچون پیشتر ف زندگی در آنجا گناهی ندارد . بخش چهارم 23 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که تا قوزک پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : چهار صد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، چهار صد تازیانه با سرو شو ـ چرن . 24 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که هر دو ساق پاها را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن . 25 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر کسی جامه چرمی یابافته را به اندازه ای که همه ی تن را بپوشاند ، بر پیکر مرده بیندازد ، پاد افره گناهش چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن . بخش پنجم 26 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر مردی به زور با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : هشتصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هشتصد تازیانه با سرو شو ـ چرن . 27-30 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر مردی به سازش با مرد دیگری کون مرزی کند ، پاد افره گناهش چیست وتاوان آن کدام است و چگونه چنین کسی می تواند از این گناه و آلودگی پاک شود اهوره مزدا پاسخ داد : چنین گناهی را هیچ تاوان وپادافرهی نیست ......................................................................................................( بندهای 39 تا 42 فر 3) 31 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! دیو کیست ؟ دیو پرست کیست ؟ همخوابه ی نرینه دیوان کیست ؟ همخوابه ی مادینه دیوان کیست ؟ ماه دیو کیست ؟ کیست که در اندرون خویش همسان دیو است ؟ کیست که در همه هستی خویش همسان دیو است ؟ کیست که پش از مرگ همسان دیو است و پس از مرگ یکی از دیوان ا پیداشود . 32 اهوره مزدا پاسخ داد : مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد مردی با او کون مرزی کند ، دیو است . اوست که دیو پرست است . اوست که همخوابه ی نرینه دیوان است . اوست که همخوابه ی مادینه دیوان است . است که ماده دیو است . اوست که در اندرون خویش همسان دیو است . اوست که در همه هستی خویش همسان دیو است . اوست که پیش از مرگ همسان دیو استت و پس از مرگ یکی از دیوان ناپیدا شود . چنین است مردی که با مردی کون مرزی کند یا مردی که بگذارد با او کون مرزی کند . بخش ششم 33 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! آیا کسی که به تن خشکیده ی مرده ای ـ که بیش از سالی از مرگش گذشته باشد ـ دست زند ، پاک است ؟ 34 اهوره مزدا پسخ داد : چنین کسی پاک است ؛ زیرا خشک با خشک در نمی آمیزد . هرگاه خشک با خشک در امیزد با فراوانی آفریدگانی که روی زمین می میرند ـ بزودی این جهان استومند ، من ، تنها جای پشوتنوها می شود که به ناپاکی آلوده اند و روان آنان بانگ و شیون برمی اورد . بخش هفتم 35 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! آیا کسی که به مردار سگان یا مردمان دست زند می تواند پاک شود ؟ 36 اهوره مزدا پاسخ داد : ای زرتشت اشون ! چنین کسی می تواند پاک شود . چگونه چنین تواند شد ؟ هر گاه سگان یا پرندگان مردار خوار نسو را زده باشند ، او باید تن خویش رابا گمیز و اب بشوید و از آن پس پاک شود . 37 اما اگر سگان یا پرندگان مردار خوار هنوز نسو را نزده باشند ، مزداپرستان باید سه گودال در زمین بکنند و ناپاک بر سر ان گودال هاتن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید . آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند .( بایدچنین کنند و نه جز این .) 38 مزداپرستان باید سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید . آنگاه سگ مرا برخیزانند و در برابر آن ناپاک بیاورند . پس چندان درنگ کنند که تن او تا واپسین موی تارک سرش خشک شود . 39 پس سه گودال دیگر در زمین بکنند و ناپاک بر سر آن گودال ها تن خویش رابا گمیز ـ ونه آب ـ بشوید . 40 نخست باید دستهایش را بشویند . اگر دستهایش نخست شسته نشود ، همه تن خویش راناپاک کند . هنگامی که دستهایش را سه بار با آب شستند ، بایدبر تارک سر او آب بریزند . 41 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک بر تارک سر وی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به پیش ، به میان ابروان می گریزد . 42 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به میان ابروان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به پشت سر می گریزد . 43 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به پشت سر برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به پیش به گونه ها می گریزد . 44 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به پیش به گونه ها برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به گوش راست می گریزد . 45 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به گوش راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به گوش چپ می گریزد . 46 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به گوش چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به شانه راست می گریزد . 47 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به شانه راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به شانه چپ می گریزد 48 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به شانه چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به زیر بغل راست می گریزد 49 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به زیر بغل راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به زیر بغل چپ می گریزد . 50 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به زیر بغل چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به بالای سینه می گریزد 51 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به بالای سینه برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به پشت می گریزد 52 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به پشت برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به سرپستان راست می گریزد . 53 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به سر پستان برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به سر پستان چپ می گریزد 54 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به سر پستان چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به پهلوی راست می گریزد 55 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به پهلوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به پهلوی چپ می گریزد . 56 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به پهلوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به سرین راست می گریزد . 57 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به سرین راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به سرین چپ می گریزد . 58 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به سرین چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به اندام نرینگی یا مادینگی می گریزد .( اگر ناپاک ، مرد باشد نخست باید به پشت وی آب بپاشند و پس از آن پیش ؛ اما اگر زن باشد ، نخست باید به پیش وی آب بپاشند و پس از آن به پشت ) . 59 hی دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به اندام نرینگی یا مادینگی برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به ران راست می گریزد . 60 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به ران راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به ران چپ می گریزد . 61 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به ران چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به زانوی راست می گریزد . 62 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به زانوی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به زانوی چپ می گریزد . 63 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به زانوی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به ساق راست می گریزد . 64 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به ساق راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به ساق چپ می گریزد . 65 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به ساق چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به قوزک راست می گریزد . 66 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به قوزک برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به قوزک چپ می گریزد . 67 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به قوزک چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به پاشنه ی راست می گریزد . 68 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به پاشنه ی راست برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به پاشنه ی چپ می گریزد . 69 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! هنگامی که آب پاک به پاشنه ی چپ برسد ، دروج نسو به کجا می گریزد ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : دروج نسو به کف پای راست می گریزد (و در ان جا آنچه از او به چشم می اید ، همان بال مگسی است ). 70 پس باید ناپاک ، انگشتان هر دو پا بر زمین بیفشارد و پاشنه ها رابالا بگیرد تا بر کف پای راست او آب بریزند . آنگاه دروج نسو به کف پای چپ او می گریزد . پس باید بر کف پای چپ او آب بریزند . سپس دروج نسو به سر انگشتان پای راست می گریزد ( و در آنجا آنچه از او به چشم می آید ، همان بال مگسی است ) . 71 پس بلید پاشنه ها بر زمین بیفشارد و سر انگشتن را بالا گیرد و بر انگشتان پای راست او آب بریزند . آنگاه دروج نسو به سر انگشتان پای چپ می گریزد . پس باید به سر انگشتان پای چپ او آب بریزند . سپس دروج نسو به پیکر مگسی ......................................................................................(دنباله جمله مانند بند 16 همین فر) 72 . . . پس بر توست که پیروزمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بخوانی : ..............................................................................................................................( بند های 19و 20 و 21 همین فر) بخش هشتم 73 ای دادار جهان استومند ! ای اشون ! اگر مزداپرستان پوینده یا دونده یا سواره یا ارابه رانان به آتشی برسند که مرداری را در آن می پزند یا می سوزانند ، چه باید بکنند ؟ 74 اهوره مزدا پاسخ دادد : آنان باید کسی را که مردار می سوزاند ، بکشند . باید مردار سوز را بی چون و چرا بکشند . آنگاه باید دیگ و سه پایه را از جای بر کنند و سرنگون بیفگنند . 75 آنگاه همه ی هیزمی را که در آن جاست ـ خواه هیزم درختانی که تخمه آتش در آنهاست ، خواه بسته هیزم هایی که برای همان آتش آماده شده است ـ بدان آتش برافروزند . پس آنها را از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود . 76 باید نخستین بسته را روی زمین ، یک ویتستی دور از آتش مردار سوز بگذارند و از هم بپاشند و بپراگنند تا آتش هرچه زودتر خاموش شود . 77 باید دومین بسته را ..................................................( این جمله و شش جمله ی دیگر که پس از آن که تا باید هشتمین ادامه می یابد ، مانند بند 76 دنبال می شود ) 78 باید نهمین بسته را ............................................................................................................................................( این جمله نیز مانند بند 76 تمام می شود .) 79-80 ای سپیتمان زرتشت ! هرگاه کسی اشونانه از چوب او رواسنی یا وهو ـ گون یا وهو کرتی یا هذا ـ نئپتا یا هر چوب خوشبوی دیگری ، هیزم برای آتش بیاورد ، از هر سویی که باد ، بوی خوش آن آتش ببرد ، هزار تن از دیوان ناپیدا ، هزاران تن از دیوان ـ زادگان تاریکی ـ هزاران جفت از جادوان و پریان در آن آتش ـ پسر اهوره مزدا ـ می افتند و کشته می شوند . بخش نهم 81 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش مردار سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ف پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، ده هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 82 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش سر گین سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هزار پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 83 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش تپاله سوز را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پانصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 84 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش کوره آجر پزی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهارصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 85 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش کوره ی سفالگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شمار سفالینه هایی که در آن آتش پخته شده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 86 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش کوره ی گاو آهن سازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، به شماره ی گیاهانی که در پی کار با گاو آهنهای ساخت آن کوره در کشتزار روییده است ، پاره های آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 87 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش بوته ی زرگری را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، یکصد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 88 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش بوته ی سیم گدازی را را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، نود پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 89 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش بوته ی برنج گدازی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هشتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 90 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش کوره ی آهنگری را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، هفتاد پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 91 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش تنور نانوایی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، شصت پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 92 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش زیر دیگ را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، پنجاه پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد . 93 ای دادا ر جهان استومند ! ای اشون ! کسی که آتش اردوگاهی را به آتش دادگاه باز گرداند ، پس از جدا شدن جان از تن او ، پاداش وی چیست ؟ اهوره مزدا پاسخ داد : پاداش وی همان پاداش کسی است که در این جهان استومند ، چهل پاره آتش را به آتش دادگاه برده باشد .
باباافضل کاشانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۳
دشت از مجنون که لاله می روید از او
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۰
از تو من غافلم از من نه تو غافل باشی
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲
جمالت کرد جانا هست ما را
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۷
فراق آمد کنون از وصل برخوردار چون باشم
غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۴۶ - اصل پنجم
بدان که دنیا سر همه شرهاست و دوستی وی اصل همه معصیتهاست. و چه باشد از آن بدتر که دشمن حق تعالی و دشمن دوستان حق سبحانه و تعالی بود و دوست دشمنان خدای بود. اما دشمنی به حق تعالی بدان کند که راه حق تعالی بر بندگان بزند تا به وی نرسند و دشمنی با دوستان خدا به آن کند که خویشتن را جلوه همی کند و در چشم ایشان همی آراید تا در صبر از وی شربتهای تلخ همی خورند و رنج آن همی کشند. و اما دوستی با دشمنان حق سبحانه و تعالی بدان کند که ایشان را به مکر و حیلت به دوستی خویش می کشد و چون عاشق وی شدند از ایشان دور همی شود و به دست دشمنان ایشان می شود. و مثل او چون زن نابکار است که مرد به مرد همی گردد تا در این جهان گاهی در تحمل رنج با وی بُوَند و ترتیب اسباب وی باشند و گاهی اندر فراق و حسرت وی و در آخرت خشم سبحانه و تعالی و عذاب وی همی بینند.
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۸۱۳
با شیخ خانقاه می ناب می زنم
نجم‌الدین رازی : سایر اشعار
شمارهٔ ۲۱
من سوخته دل تا کی چون شمع سر اندازم
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۷
دل محنت تازه چاشنی کرد آخر
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۵
مرا گفتی برین در این فغان چیست؟
اِ لیـــار (جبار محمدی ) : غزال غزل
ماه پنهان
پشت ابر زلـف خود، تا کی خـــزی ای نازنین
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۵
خنک جانی که او یاری پسندد