صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۴۱۱
از دست رستخیز حوادث کجا رویم ؟
کمال‌الدین اسماعیل : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵
دلی دارم ز جان دل برگرفته
فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۶۹
سر آشفته بختم تا به کی بر خویشتن خندد
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
مسلمانی که در بند فرنگ است
مسلمانی که در بند فرنگ است
جمال‌الدین عبدالرزاق : غزلیات
شمارهٔ ۹۸
هجران تو ای پسر نگوید
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۶
ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاهان چند ازین
صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۱۱ - العین الثابته
ز عین ثابت ارجوئی حقیقت
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۷
خواهی شرفت هردمی اعلا باشد
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۹
دارم از طبع ستم خیز تو حظی و چه حظ
غزالی : رکن دوم - رکن معاملات
بخش ۳۴ - باب سیم
بدان که آنچه گفتیم شرط درستی معاملت بود در ظاهر شرع و بسیار معاملت بود که فتوی دهیم که درست است، ولیکن آن کس در لعنت بود و آن معاملتی بود که در آن رنج و زیان مسلمانان بود و آن دو قسم است: یکی عام و یکی خاص.
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۰۵
تا در دل من عشق تو اندوخته شد
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۸۲۹
شبانه دوش که تنها به کنج خود بودم
کمال‌الدین اسماعیل : غزلیات
شمارهٔ ۹۲
نگارم چو کرد گلستان بر آید
خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۹۱
کامت اینست که هر لحظه ز پیشم رانی
خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۳
بر مه از سنبل پر چین تو پر چین بگرفت
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۸۹
چشم بگشا جان نگر کش سوی جانان می‌برم
رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ لَمَّا دَخَلُوا عَلى‏ یُوسُفَ» چون پیش یوسف در شدند، «آوى‏ إِلَیْهِ أَخاهُ» برادر خویش را بنیامین با خود آورد و خود او را خالى کرد، «قالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ» گفت من یوسفم هم مادر تو، «فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ (۶۹)» نگر تیمار ندارى و باک از آنچ ایشان کردند با من و از آنچ کنند پس ازین.
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۵۰
یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی
سعدی : باب اول در سیرت پادشاهان
حکایت شمارهٔ ۱۵
یکی از وزرا معزول شد و به حلقه درویشان درآمد اثر برکت صحبت ایشان در او سرایت کرد و جمعیت خاطرش دست داد ملک بار دیگر برو دل خوش کرد و عمل فرمود قبولش نیامد و گفت معزولی به نزد خردمندان بهتر که مشغولی
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۷
آن غنچۀ گل که طبع خرّم آورد