۳۶۶ بار خوانده شده

سورة الصافات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان

وَالصَّافَّاتِ صَفًّا﴿۱﴾
قسم به صف زدگان (چون فوج فرشتگان یا نماز گزاران یا سپاه اهل ایمان) که صف آرایی کرده‌اند.

فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا﴿۲﴾
قسم به منع و زجر کنندگان (از عمل معصیت کاران، یا رانندگان ابر و باران).

فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا﴿۳﴾
قسم به تلاوت کنندگان ذکر (همه کتب آسمانی یا آیات قرآن).

إِنَّ إِلَـٰهَكُمْ لَوَاحِدٌ﴿۴﴾
که محققا خدای شما یکی است.

رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ﴿۵﴾
همان خدای یکتا که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست و آفریننده مشرق‌ها (و مغرب‌ها) است.

إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴿۶﴾
ما نزدیکترین آسمان را به زیور انجم بیاراستیم.

وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ﴿۷﴾
و (به شهاب آن انجم) از تسلط هر شیطان سرکش گمراه محفوظ داشتیم.

لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ﴿۸﴾
تا شیاطین هیچ از وحی و سخنان فرشتگان عالم بالا نشنوند و از هر طرف به قهر رانده شوند.

دُحُورًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ﴿۹﴾
هم به قهر برانندشان و هم به عذاب دائم (قیامت) گرفتار شوند.

إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ﴿۱۰﴾
جز آنکه کسی (از شیاطین چون خواهد از عالم بالا) خبری برباید هم او را تیر شهاب فروزان تعقیب کند.

فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا ۚ إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ﴿۱۱﴾
از این منکران قیامت بپرس که آیا خلقت آنها سخت‌تر است یا موجودات (با عظمت) دیگر که ما خلق کرده‌ایم؟ و ما اینان را در اول از گل چسبنده بیافریدیم.

بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ﴿۱۲﴾
بلکه تو (از انکار منکران) تعجب کردی و آنها هم به تمسخر پرداختند.

وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ﴿۱۳﴾
و هر گاه به آنها پند و اندرز دهند هیچ متذکر نمی‌شوند.

وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ﴿۱۴﴾
و چون آیت و معجزی مشاهده کنند باز هم به فسوس و مسخره پردازند.

وَقَالُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ﴿۱۵﴾
و گویند: این خود پیداست که سحری بیش نیست.

أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ﴿۱۶﴾
(و با تعجب و انکار گویند) آیا چون ما مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز زنده و برانگیخته می‌شویم؟

أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ﴿۱۷﴾
یا پدران گذشته ما زنده می‌شوند؟!

قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ﴿۱۸﴾
بگو: آری شما (و هم پدرانتان) خوار و ذلیل به محشر مبعوث خواهید شد.

فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ﴿۱۹﴾
تنها به یک صیحه (اسرافیل) است که ناگاه همه (زنده شده و از قبرها بر خیزند و عرصه قیامت را) بنگرند.

وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَـٰذَا يَوْمُ الدِّينِ﴿۲۰﴾
و گویند: ای وای بر ما، این است روز جزای اعمال.

هَـٰذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ﴿۲۱﴾
این است روز حکم (بر نیک و بد) که شما تکذیب آن می‌کردید.

احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ﴿۲۲﴾
(و خطاب شود که) اینک ستمکاران را حاضر کنید با همسران (یا پیروان) و آنچه معبود ایشان بود،

مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ﴿۲۳﴾
که به جز خدا می‌پرستیدند، و همه را به راه دوزخ راه نمایید.

وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ﴿۲۴﴾
و (در موقف حساب) نگاهشان دارید که در کارشان سخت مسئولند.

مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ﴿۲۵﴾
(به آنان خطاب شود که) چرا شما (در دفع عذاب) به یکدیگر نصرت نمی‌کنید؟

بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ﴿۲۶﴾
بلکه در این روز آنها همه سخت تسلیم و ذلیلند.

وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ﴿۲۷﴾
و در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده (یعنی مرئوسین با رؤسا) سؤال و جواب کنند.

قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ﴿۲۸﴾
گویند: شما بودید که از سمت راست (و چپ برای فریب) ما می‌آمدید.

قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴿۲۹﴾
آنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید.

وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ ۖ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ﴿۳۰﴾
و ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید.

فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا ۖ إِنَّا لَذَائِقُونَ﴿۳۱﴾
پس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید.

فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ﴿۳۲﴾
و ما شما را بدین سبب گمراه کردیم که خود گمراه بودیم.

فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ﴿۳۳﴾
و در آن روز آنها همه در عذاب مشترکند.

إِنَّا كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ﴿۳۴﴾
ما چنین از بد کاران انتقام می‌کشیم.

إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ﴿۳۵﴾
آنها بودند که چون لا اله الاّ اللّه (کلمه توحید) به ایشان گفته می‌شد (از قبول آن) سرکشی می‌کردند.

وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ﴿۳۶﴾
و می‌گفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانه‌ای دست از خدایان خود برداریم؟!

بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ﴿۳۷﴾
(چنین نیست که آنها پنداشتند) بلکه (محمّد صلی الله علیه و آله پیغمبر بزرگی است که برای تعلیم و هدایت خلق عالم) با برهان روشن حق آمد و (حجت و معجزاتش) صدق پیغمبران پیشین را نیز اثبات کرد.

إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ﴿۳۸﴾
شما (که او را تکذیب کردید امروز) عذاب سخت و دردناک خواهید چشید.

وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴿۳۹﴾
و جز به کردارتان مجازات نمی‌شوید.

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۴۰﴾
(امروز همه مسئولند) جز بندگان پاک برگزیده خدا.

أُولَـٰئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ﴿۴۱﴾
آنان را (در بهشت ابد) روزی جسمانی و روحانی (بی حساب) معیّن است.

فَوَاكِهُ ۖ وَهُم مُّكْرَمُونَ﴿۴۲﴾
میوه‌های گوناگون بهشتی، و هم آنها (در آن عالم جاودانی) بزرگوار و محترمند.

فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ﴿۴۳﴾
در آن بهشت پر نعمت متنعّمند.

عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ﴿۴۴﴾
بر تختهای عالی رو به روی یکدیگر نشسته‌اند.

يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ﴿۴۵﴾
(حور و غلمان) با جام شراب طهور بر آنان دور می‌زنند.

بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ﴿۴۶﴾
شرابی سپید و روشن که آشامندگان لذت کامل برند.

لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ﴿۴۷﴾
نه در آن می‌خمار و دردسری و نه مستی و مدهوشی است.

وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ﴿۴۸﴾
و در بزم حضورشان حوران زیبا چشمی است که (جز به شوهر خود) به هیچ کس ننگرند.

كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ﴿۴۹﴾
گویی آن حوران (در سفیدی و لطافت) بیضه مکنونند [یعنی تخم شتر مرغ که بسیار خوشرنگ است و شتر مرغ آن را با پر خویش می‌پوشاند تا غبار بر آن ننشیند. (م)].

فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ﴿۵۰﴾
در آنجا مؤمنان بعضی با بعضی به صحبت روی کنند.

قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ﴿۵۱﴾
یکی از آنها گوید: (ای رفیقان بهشتی) مرا (در دنیا) همنشینی (کافر) بود.

يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ﴿۵۲﴾
که با من می‌گفت: آیا تو (وعده‌های بهشت و قیامت را) باور می‌کنی؟

أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ﴿۵۳﴾
آیا چون مردیم و استخوان ما خاک راه شد باز (زنده شویم و) پاداش و کیفری یابیم؟

قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ﴿۵۴﴾
باز (این گوینده بهشتی به رفیقان) گوید: آیا می‌خواهید نظر کنید (و آن رفیق کافر را اینک در دوزخ بنگرید).

فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ﴿۵۵﴾
آن گاه خود بنگرد و او را در میان دوزخ (معذّب) بیند.

قَالَ تَاللَّهِ إِن كِدتَّ لَتُرْدِينِ﴿۵۶﴾
به او گوید: قسم به خدا که نزدیک بود مرا (همچون خود) هلاک گردانی.

وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ﴿۵۷﴾
و اگر نعمت و لطف خدای من (نگهدار) نبود من هم به دوزخ (نزد تو) از حاضر شدگان بودم.

أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ﴿۵۸﴾
(و از خوشحالی گوید) آیا دیگر ما را مرگی نخواهد بود؟

إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ﴿۵۹﴾
جز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟

إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴿۶۰﴾
این است همان سعادت و رستگاری بزرگ.

لِمِثْلِ هَـٰذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ﴿۶۱﴾
آنان که سعی و عملی می‌کنند باید بر مثل این (بهشت جاودانی) کنند (نه بر دنیای دو روزه فانی).

أَذَٰلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ﴿۶۲﴾
آیا این پذیرایی (و مقام عالی) بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟

إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ﴿۶۳﴾
که آن درخت را ما بلای جان ستمکاران عالم گردانیدیم.

إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ﴿۶۴﴾
آن زقوم به حقیقت درختی است که از بن دوزخ برآید.

طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ﴿۶۵﴾
میوه‌اش (در خباثت) گویی سرهای شیاطین است.

فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ﴿۶۶﴾
اهل دوزخ از آن درخت (خباثت) آن طور می‌خورند که شکمها پر می‌سازند.

ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ﴿۶۷﴾
پس از خوردن زقّوم دوزخ بر آنها آمیزه‌ای از شراب سوزان خواهد بود.

ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ﴿۶۸﴾
و باز هم رجوعشان به سوی (عذاب دایم) جهنّم است.

إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ﴿۶۹﴾
چرا که آنها پدرانشان را در ضلالت و گمراهی یافتند.

فَهُمْ عَلَىٰ آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ﴿۷۰﴾
و باز از پی آنها شتابان می‌رفتند.

وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ﴿۷۱﴾
و قبل از اینان بیشتر پیشینیان هم سخت گمراه بودند.

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِينَ﴿۷۲﴾
و ما رسولانی برای بیم و پند بر آنها فرستادیم.

فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ﴿۷۳﴾
(همه را تکذیب کردند) پس بنگر تا عاقبت کار آن امتهای بیم داده شده (گمراه) به چه (سختی و هلاکت) انجامید.

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۷۴﴾
جز بندگان پاک برگزیده خدا (همه هلاک شدند).

وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ﴿۷۵﴾
و همانا نوح ما را (بر یاری خود) ندا کرد و ما او را چه نیکو اجابت کردیم.

وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ﴿۷۶﴾
و او را با اهل بیتش (و پیروانش) همه را از اندوه و بلای بزرگ (هلاکت غرق) نجات دادیم.

وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ﴿۷۷﴾
و نژاد و اولاد او را روی زمین باقی داشتیم.

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ﴿۷۸﴾
و در میان آیندگان نام نیکویش بگذاشتیم.

سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ﴿۷۹﴾
سلام و تحیّت بر نوح (خدا پرست) در میان عالمیان باد.

إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۸۰﴾
ما نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم.

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ﴿۸۱﴾
که او به حقیقت از بندگان با ایمان ما بود.

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ﴿۸۲﴾
آن گاه دیگران را همه غرق دریای هلاک گردانیدیم.

وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ﴿۸۳﴾
و از پیروان نوح (در دعوت به توحید و خدا پرستی) به حقیقت ابراهیم (خلیل) بود.

إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ﴿۸۴﴾
که با قلبی پاک و سالم (از شرک) به سوی پروردگار خویش آمد.

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ﴿۸۵﴾
هنگامی که با پدر (یعنی عموی) خود و قومش گفت: شما به پرستش چه مشغولید؟

أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ﴿۸۶﴾
آیا رواست که به دروغ خدایانی به جای خدای یکتا بر می‌گزینید؟

فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴿۸۷﴾
پس در این صورت به خدای جهانیان چه گمان می‌برید (و از قهر و انتقام خدا چگونه نمی‌ترسید).

فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ﴿۸۸﴾
آن گاه (ابراهیم تدبیری اندیشید و) به ستارگان آسمان نگاهی کرد.

فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ﴿۸۹﴾
و با قومش گفت که من بیمارم (و نتوانم به جشن عید بتان آیم).

فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ﴿۹۰﴾
قوم از او دست کشیده برگشتند (و از بتخانه در پی نشاط عید به باغ و صحرا شتافتند).

فَرَاغَ إِلَىٰ آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ﴿۹۱﴾
ابراهیم (که بتخانه را خلوت یافت) قصد بتهای آنان کرد و گفت: آیا شما غذا نمی‌خورید؟

مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ﴿۹۲﴾
چرا سخن نمی‌گویید؟ (شما چه خدایان بی‌اثر باطلی هستید!)

فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ﴿۹۳﴾
و محکم (با تبر) بر بتان زد (و جز بت بزرگ همه را درهم شکست).

فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ﴿۹۴﴾
قوم (آگه شدند و) با شتاب (از پی انتقام) به سوی او آمدند.

قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ﴿۹۵﴾
ابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟

وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ﴿۹۶﴾
در صورتی که شما و آنچه (از بتان) می‌سازید همه را خدا آفریده.

قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ﴿۹۷﴾
(قوم حجت و برهانش نشنیدند و) گفتند: باید بر او آتشخانه‌ای بسازید و او را در آتش افکنید.

فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ﴿۹۸﴾
نمرودیان قصد مکر و ستمش کردند ما هم آنان را خوار و نابود ساختیم (و آتش را بر او گلستان کردیم).

وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ﴿۹۹﴾
و ابراهیم (پس از نجات از بیداد نمرودیان به قومش) گفت: من (با کمال اخلاص) به سوی خدای خود می‌روم که البته هدایتم خواهد فرمود.

رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ﴿۱۰۰﴾
بار الها، مرا فرزند صالحی که از بندگان شایسته تو باشد عطا فرما.

فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ﴿۱۰۱﴾
پس مژده پسر بردباری به او دادیم.

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ﴿۱۰۲﴾
آن گاه که (آن پسر رشد یافت و) با او به سعی و عمل شتافت (یا در جهد و عبادت یا در سعی صفا و مروه با پدر همراه شد) ابراهیم گفت: ای فرزند عزیزم، من در عالم خواب چنین می‌بینم که تو را قربانی (راه خدا) می‌کنم، در این واقعه تو را چه نظری است؟ جواب داد: ای پدر، هر چه مأموری انجام ده که ان شاء اللّه مرا از بندگان با صبر و شکیبا خواهی یافت.

فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ﴿۱۰۳﴾
پس چون هر دو تسلیم امر حق گشتند و او را (برای کشتن) به روی در افکند.

وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ﴿۱۰۴﴾
و ما در آن حال (که کارد به گلویش کشید) خطاب کردیم که ای ابراهیم،

قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا ۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۱۰۵﴾
تو مأموریت عالم رؤیا را انجام دادی (کارد را از گلویش بردار). ما نیکو کاران را چنین نیکو پاداش می‌دهیم.

إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ﴿۱۰۶﴾
این ابتلا همان امتحانی است که (حقیقت حال اهل ایمان را) روشن می‌کند (که در راه خدا از هر چیز می‌گذرند).

وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ﴿۱۰۷﴾
و بر او (گوسفندی فرستاده و) ذبح بزرگی فدا ساختیم.

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ﴿۱۰۸﴾
و ثنای او را در میان آیندگان وا گذاردیم.

سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ﴿۱۰۹﴾
سلام و تحیّت خدا بر ابراهیم باد.

كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۱۱۰﴾
ما نیکوان را این چنین پاداش نیکو می‌دهیم.

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ﴿۱۱۱﴾
زیرا او از بندگان با ایمان ما بود.

وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ﴿۱۱۲﴾
و باز مژده فرزندش اسحاق را که پیغمبری از شایستگان است به او دادیم.

وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَىٰ إِسْحَاقَ ۚ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ﴿۱۱۳﴾
و بر ابراهیم و اسحاق برکت و خیر بسیار عطا کردیم، و از فرزندانشان برخی صالح و نیکوکار و برخی دانسته و آشکار به نفس خود ستمکار شدند.

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ﴿۱۱۴﴾
و همانا ما بر موسی و هارون منّت گذاردیم.

وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ﴿۱۱۵﴾
و هر دو را با قومشان از بلای بزرگ (فرعونیان) نجات دادیم.

وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ﴿۱۱۶﴾
و آنها را یاری دادیم تا (بر فوعونیان) به حقیقت غالب شدند.

وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ﴿۱۱۷﴾
و به آن دو (پیغمبر) کتاب (تورات) روشن بیان را عطا کردیم.

وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴿۱۱۸﴾
و هر دو را به راه راست (خداپرستی) هدایت کردیم.

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ﴿۱۱۹﴾
و برایشان نام نیک در میان آیندگان باقی گذاردیم.

سَلَامٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ﴿۱۲۰﴾
سلام و تحیّت بر موسی و هارون باد.

إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۱۲۱﴾
ما چنین نیکوان را پاداش نیکو می‌دهیم.

إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ﴿۱۲۲﴾
زیرا هر دو از بندگان خاص با ایمان ما بودند.

وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴿۱۲۳﴾
و همانا الیاس یکی از رسولان بزرگ خدا بود.

إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ﴿۱۲۴﴾
وقتی که قومش را گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمی‌شوید (که ترک بت و خود پرستی کنید).

أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ﴿۱۲۵﴾
آیا بت بعل نام را (خدا) می‌خوانید و خدای بهترین آفریننده عالم را ترک می‌گویید؟

اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ﴿۱۲۶﴾
همان خدایی که آفریننده شما و پدران گذشته شماست (نه بتان جماد).

فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ﴿۱۲۷﴾
قوم الیاس (رسالت) او را تکذیب کردند، بدین سبب (برای انتقام و عذاب به محشر) احضار می‌شوند.

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۱۲۸﴾
(و همه هلاک شوند) جز بندگان پاک و برگزیده خدا.

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ﴿۱۲۹﴾
و از او در میان آیندگان نام نیکو باقی گذاردیم.

سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ﴿۱۳۰﴾
سلام بر الیاس (و آل یاسین) باد.

إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۱۳۱﴾
ما نیکوان را چنین پاداش نیکو می‌دهیم.

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ﴿۱۳۲﴾
زیرا او از بندگان خاص با ایمان ما بود.

وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴿۱۳۳﴾
و لوط هم یکی از رسولان خدا بود.

إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ﴿۱۳۴﴾
وقتی که ما (خواستیم قوم او را کیفر کنیم) او و اهل بیتش همه را نجات دادیم.

إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ﴿۱۳۵﴾
به جز پیر زالی (همسر او) که در میان قومی که هلاک شدند باقی ماند.

ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ﴿۱۳۶﴾
پس (از نجات لوط و اهلش) دیگران که بدکار بودند همه را هلاک ساختیم.

وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ﴿۱۳۷﴾
و شما مردم اینک بر دیار ویران قوم لوط می‌گذرید (و خرابه‌های آن را به چشم می‌نگرید) در صبح،

وَبِاللَّيْلِ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴿۱۳۸﴾
و شام، آیا (چشم عبرت نمی‌گشایید و) عقل را کار نمی‌بندید؟

وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴿۱۳۹﴾
و یونس نیز یکی از رسولان بزرگ خدا بود.

إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ﴿۱۴۰﴾
آن گاه که به کشتی پر جمعیتی گریخت (زیرا به قومش وعده عذاب داد و آنها از دل توبه و انابه کردند و خدا رفع عذاب کرد. او به دریای روم گریخت تا نزد قوم خجل و شرمنده نرود).

فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ﴿۱۴۱﴾
(کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید.

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ﴿۱۴۲﴾
و ماهی دریا او را به کام فرو برد و او در خور ملامت بود.

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ﴿۱۴۳﴾
و اگر او به ستایش و تسبیح خدا نپرداختی،

لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ﴿۱۴۴﴾
تا قیامت در شکم ماهی زیست کردی.

فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ﴿۱۴۵﴾
باز او را (پس از چندین روز) از بطن ماهی به صحرای خشکی افکندیم در حالی که بیمار و ناتوان بود.

وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ﴿۱۴۶﴾
و (در آن صحرا) بر او درختی از کدو رویانیدیم (تا به برگش سایه‌بان و پوشش کند).

وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَىٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ﴿۱۴۷﴾
و او را بر قومی بالغ بر صد هزار یا افزون (به رسالت) فرستادیم.

فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ﴿۱۴۸﴾
و آن قوم چون ایمان آوردند ما هم تا هنگامی معیّن (مدت عمر آن قوم، از نعمت خود) بهره‌مندشان گردانیدیم.

فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ﴿۱۴۹﴾
پس تو از این مشرکان (که فرشتگان را دختران خدا می‌خوانند) بپرس که آیا خدا را فرزندان دختر است و آنان را پسر؟

أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ﴿۱۵۰﴾
یا آنکه چون ما فرشتگان را خلق می‌کردیم آنجا حاضر بودند و دیدند که آنها را زن آفریدیم؟

أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ﴿۱۵۱﴾
بدان که اینان (از جهل خود) بر خدا دروغی بسته و می‌گویند.

وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴿۱۵۲﴾
خدا را فرزند می‌باشد. البته دروغ می‌گویند.

أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ﴿۱۵۳﴾
آیا خدا دختران را بر پسران برگزید؟

مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴿۱۵۴﴾
چرا چنین جاهلانه حکم می‌کنید؟

أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴿۱۵۵﴾
آیا (با این ادلّه روشن) باز متذکر نمی‌شوید؟

أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ﴿۱۵۶﴾
آیا (برای عقیده باطل خود) دلیل روشنی دارید؟

فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴿۱۵۷﴾
کتاب و برهان‌تان را بیاورید اگر راست می‌گویید.

وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا ۚ وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ﴿۱۵۸﴾
و (فاسدتر از این عقیده آنکه) بین خدا و جنّ نسبت و خویشی برقرار کردند در صورتی که جنّیان می‌دانند که (این عقاید وهم و خرافات است و به محشر برای کیفر) احضار خواهند شد.

سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ﴿۱۵۹﴾
خدا ذات پاکش از این اوصاف که (از جهل) به او نسبت می‌دهند منزّه است (و همه شما مسئولید).

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۱۶۰﴾
جز بندگان پاک برگزیده خدا.

فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ﴿۱۶۱﴾
که شما و معبودانتان،

مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ﴿۱۶۲﴾
نتوانستید آنها را مفتون و گمراه کنید.

إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ﴿۱۶۳﴾
جز آن کس را که اهل دوزخ است.

وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ﴿۱۶۴﴾
(ای رسول ما، مشرکان را بگو که فرشتگان می‌گویند) هیچ کس از ما فرشتگان نیست جز آنکه او را (در بندگی حق) مقامی معین است.

وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ﴿۱۶۵﴾
و همه (به فرمان خدا) نیکو صف آراسته‌ایم.

وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ﴿۱۶۶﴾
و دایم به تسبیح و ستایش او مشغولیم.

وَإِن كَانُوا لَيَقُولُونَ﴿۱۶۷﴾
و همانا کافران می‌گفتند.

لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنَ الْأَوَّلِينَ﴿۱۶۸﴾
که اگر نزد ما کتابی از رسولان پیشین بود.

لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۱۶۹﴾
ما هم البته از بندگان برگزیده خدا می‌بودیم.

فَكَفَرُوا بِهِ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ﴿۱۷۰﴾
و (دروغ می‌گفتند، زیرا آن قرآن بزرگ خدا آمد و) به آن کافر شدند و به زودی (کیفر خود را) خواهند دانست.

وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ﴿۱۷۱﴾
و همانا عهد ما در باره بندگانی که به رسالت فرستادیم (چنین در علم ازلی) سبقت گرفته است.

إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ﴿۱۷۲﴾
که البته آنها (بر کافران) فتح و فیروزی یابند.

وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ﴿۱۷۳﴾
و همیشه سپاه ما (بر دشمن) غالبند.

فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ﴿۱۷۴﴾
پس اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معیّن.

وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ﴿۱۷۵﴾
و (عذاب دنیا و آخرت) آنها را به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید.

أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ﴿۱۷۶﴾
آیا کافران (به تمسخر، از تو) عذاب ما را با تعجیل می‌طلبند؟

فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ﴿۱۷۷﴾
(بدانند که) چون عذاب قهر الهی پیرامون دیارشان فرود آید (بر آن کافران شبی بگذرد که) صبح بسیار بدی خواهند داشت.

وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ﴿۱۷۸﴾
اینک روی از آنها بگردان تا به وقتی معین.

وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ﴿۱۷۹﴾
و (عذاب و ذلّت آنها را) به چشم ببین که آنها هم به زودی (فتح و فیروزی تو را) خواهند دید.

سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ﴿۱۸۰﴾
پاک و منزه است پروردگار تو که خدایی مقتدر و بی‌همتاست و از توصیف (جاهلانه) خلق مبرّاست.

وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ﴿۱۸۱﴾
و سلام و تحیت الهی بر رسولان گرامی او باد.

وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴿۱۸۲﴾
و ستایش مخصوص خداست که آفریننده جهان‌ها و جهانیان است.
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:سورة يس
گوهر بعدی:سورة ص
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.